وظایفی که مدیران تازه کار باید بدانند
وظایف مدیر شامل انواع خاصی از رفتارهاست، رفتار و اعمالی که یک مدیر باید انجام دهد تا فرد موفقی در شغل مدیریتی خود باشد. وجه مشخص این است که مدیران وظایف مهمی در سازمانهایشان به عهده دارند. محقق شناختهشدهای به نام هنری مینتزبرگ (Henry Mintzberg) سه وظیفهی کلی برای یک مدیر مشخص کرده است. این وظایف شامل وظایف بین فردی، وظایف اطلاعاتی و وظایف مربوط به تصمیمگیری است. در این نوشته سعی میکنیم برخی از وظایف کلیدی که یک مدیر در سازمانش بر عهده دارد، همچنین اصول اساسی که باید از آنها پیروی کند و مهمترین وظایف مدیر تازهکار را با هم بیاموزیم.
وظایف تعریف شده برای یک مدیر
با آقای مدیری آشنا شوید. او به تازگی برای شغلی بهعنوان سرپرست در یک شرکت بزرگ تکنولوژی، تولیدکنندهی لوازم الکترونیکی مصرفی، پذیرفته شده است. وی مسئول نظارت بر تیمی از کارگران بخش تولید است که قطعات یک کنسول بازی را مونتاژ میکنند. برای اینکه او سرپرست موفقی باشد، باید وظایف مدیران مختلف را بر عهده بگیرد.
مدیریت تا حد زیادی با روابط بین فردی مرتبط است؛ روابط بین مدیر و افراد در داخل و خارج از سازمان مانند کارکنان، سرپرستان هر قسمت، تأمینکنندگان و مشتریان. آقای مدیری بهعنوان سرپرست در رابطه با آنچه وظایف بین فردی گفته میشود، باید بهعنوان یک رئیس، رهبر و رابط بین نقشهای مختلف انجام وظیفه کند.
بهعنوان یک رهبر، او نمایانگر چهرهی شرکت در تعامل با مردم است. از طرفی او بهعنوان یک رهبر به تیم خود خدمت و بهعنوان یک رابط بین اعضای تیم خود و مدیران در سطوح بالاتر عمل میکند. همچنین او گاهی اوقات ممکن است بهعنوان رابطی بین شرکت و تأمینکنندگان یا مشتریان هم ایفای نقش کند.
مدیریت همچنین میتواند دربارهی ادارهی اطلاعات مختلف باشد. وظیفهی آقای مدیری در ارتباط با وظایف اطلاعاتی شامل جمعآوری، دریافت و انتشار اطلاعات است. بهعنوان مثال، آقای مدیری اهداف تولید را از رئیس خود دریافت و به تیم خود منتقل یا تیم خود را با این اهداف مرتبط میکند. از طرفی او اطلاعات مربوط به تولیدات فعلی سازمان را جمعآوری میکند و برای بررسی در اختیار رئیس خود قرار میدهد.
مدیران در واقع تصمیمگیرندگان اصلی هستند و عدم توانایی در تصمیمگیری درست میتواند به شکست یک مجموعه منجر شود. وظیفهی آقای مدیری بهعنوان یک تصمیمگیرنده این است که باید هم یک کارآفرین باشد، هم بتواند هر گونه اختلال در روند کار را مدیریت کند، در امر تخصیص منابع آگاهانه عمل کند و یک مذاکرهکنندهی تأثیرگذار باشد. بهعنوان مثال، او باید بتواند برای رفع مشکلات دقیقا مانند یک کارآفرین، راهحلهای خلاقانه ارائه دهد. همچنین بهعنوان مدیر مسئول باید دربارهی تخصیص منابع برای دستیابی به اهداف تولید درست و بهجا عمل کند. علاوه بر این، باید عوارض پیشبینی نشده دربارهی تیمش و اهداف سازمان را بشناسد و بتواند اختلالاتی که در روند کار بروز میکند به خوبی اداره کند. در نهایت، او باید به یک مذاکرهکنندهی ماهر برای حلوفصل درگیریهای احتمالی مابین افراد یا سازمانهای مرتبط تبدیل شود.